نکاتي در رابطه با پيام خانم مريم رجوي به تظاهرات بروکسل
آيا مي توان آرزو کرد که روزي نيروهاي اپوزيسيون رژيم بجاي پرداختن به شعارهاي دهن پرکن، احساساتي و تو خالي بر خواستهاي مرحله اي، قابل تحقق و عملي پاي فشرند؟
مطالعهً پيام خانم مريم رجوي به تظاهر کنندگان بروکسل براي کسي که دستي در آتش داشته باشد حاوي درخواستهاي مبهم، غير عملي و صرفا شعارگونه است. لازم ديدم به خانم رجوي و دوستان مجاهد و مبارز در اين رابطه نکاتي را ياد آور شوم. نخست اينکه اين غرب و آمريکا بوده اند که از ديپلماسي مماشات بهره برده و با قراردادهاي اسارت بار رژيم حاکم و جامعهً ايران را وابسته تر و منابع انساني و ثروت کشور را بيغما برده و مي برند. مطمئن باشيم که هر زمان گاو آخوندها شيرش ته کشيد، به تيغ سلاخي اش خواهند سپرد.
ديگر اينکه يکي از علل وجودي و اي بسا اعتبار سياست مماشات با رژيم ولايت فقيه از نظر غرب و آمريکا همين وجود اپوزيسيوني مثل شماست!!! اگر شما نبوديد غرب و آمريکا مي تونستند اپوزيسيون مطلوب خودشان را سامان داده و رضاخان و محمد رضا شاه و يا خميني ديگري را برکرسي بنشانند. ممکن است گفته شود که خميني و اسلاميون که ضد غرب و آمريکا هستند ...درست است ولي دشمن احمقند و اين همان چيزي است که غرب و آمريکا براي استمرار بقا و پيروزي هايشان بدان سخت نيازمندند. خوب شما اپوزيسيون راحت الحلقوم و تودلبرو نيستيد، بنا براين بايد پيه کله شقي و استقلالتان، هنوز به قدرت نرسيده، بر تن بماليد.
در رابطه با استفاده از تضاد بين غرب و آمريکا با رژيم، تجربهً ربع قرن گذشته گواه است، که از توان و ديپلماسي شما بر نيامده و نمي آيد. روشن است که در بازار سياست اگر نتوانيد پوئن بگيريد از شما بعنوان ابزار فشار بر رژيم و در خدمت اهداف ديگران سوء استفاده شده، تاريخ مصرف شما را ديگران خواهند نوشت. ديگر اينکه رابطهً کشورها، بويژه غرب و آمريکا تابع رابطهً اپوزيسيون آن، يعني قهر آميز نيست. آنها در عالم احتمالات و ممکنات، امکانات و تعادل قوا، و با محاسبهً سود و زيان آن تصميم مي گيرند که کاري فوق العاده تخصصي، هوشمند، هدفمند، و عقلاني است. معامله، رابطه و ديالوگ با غرب رژيم را وادار به تربيت متخصص، تشکيل کميسيون هاي تحقيقي و نيز دعوت از متخصصين مربوطه در امر ديپلماسي نموده است. در اين رابطه نيروهاي اپوزيسيون با فاصله بسيار محسوسي از رژيم عقب تر بوده اند. پس بديهي است که توان استفاده از تضاد بين رژيم با غرب و آمريکا را نداشته باشند.
بايد بياد داشت که فشار بويژه اروپا بر کشور هاي عضو براي پذيرش شرايط عضويت در اتحاديه اروپا، بسياري از کشورهاي جنوب و شرق اروپا را بسمت دموکراسي سوق داد، ولي از راه و روش اروپا مبارزه قهر آميز و تحريم و اخراج و آنچه مد نظر اپوزيسيون (مجاهدين) است بيرون نيامده و نخواهد آمد.
درخواستهاي خانم رجوي در اين پيام به يک سري شعارهاي تظاهرات دانشجويي، که حد اکثر مي تواند بعنوان اهرم فشار عمل کند، بيشتر شبيه است تا حرفهاي يک رهبر مسئول اپوزيسيون يک رژيم حاکم. بعنوان مثال "درخواست ارجاع پروندهً اتمي رژيم به شوراي امنيت" بجا ولي که چي بشه؟ شوراي امنيت تجربهً تحريم ها و دخالتهاي نظامي ناموفق پيشين را پيش رويش دارد. بدرستي خانم رجوي و تصميم سازان سياسي اپوزيسيون مگر واقف نيستند که "تحريم کامل" براي کشوري که اقتصادش مصرفي و شديدآ متکي به درآمد نفت و واردات اوليه ترين ضروريات زندگي مردم است، يک فاجعه ملي و انساني است که بازنده اصلي آن توده هاي مردم خواهند بود و نه رژيمي که سران آن در اين ربع قرن بار خود را بسته و کيسه ها را پر کرده اند؟ اي کاش اپوزيسيون رژيم با اشراف به پيامد هاي عملي چنان تحريمي در همان کشور عراقي که خودشان از نزديک ديده اند، از "تحريم هوشمند" که توسط يکي از متخصصين ايراني(عباس ميلاني) پيشنهاد شده استقبال مي کردند. درخواست "محاکمه سران رژيم و اخراج آن از سازمان ملل" نه ربطي به آژانس انرژي اتمي دارد و نه اولويت مرحله اي مبارزات مردم ايران مي تواند باشد. در واقع اين گونه در خواست هاي غير عملي از درجه اهميت در خواستهاي اصلي تر و مرحله اي مي کاهد.
اين پيام را اگر يک دانش جو و فعال سياسي مخالف رژيم بخواند شايد خوشنود شود، ولي اگر يک آدم مطلع و يا عضوي از آن آژانس اتمي آنرا بخوانند، آنرا جدي نخواهد گرفت. متآسفانه تا وقتي فعالين سياسي و مبارزين و مجاهدين ميهن به اينگونه شعارهاي دهن پرکن و کلي گويي و سطحي نگري دلخوشند تنور استبداد ملاها داغ و خمير اپوزيسيون آنها بي مايه پتير است.