گذاربه دموکراسي در ايران

آرزوي گذار به دموکراسي در ايران، در حقيقت، انگيزهً اصلي نوشتن اين سطور مي باشد.

Saturday, July 22, 2006

ياد داشتي بر مقالات سايت ديدگاه

گنجی و روش‌های مبارزاتی بقلم ايرج مصداقي
[21 Jul 2006]
با درود به آقاي ايرج مصداقي، با همهً نظرات و انتقادات ارائه شده موافقم، و از جمله اينکه تا تحقق دموکراسي همهً اشکال مبارزه با رژيم مشروعند، ولي بر سر اينکه کارآ ترين تاکتيک و استراتژي مبارزاتي در هر شرايط کدام است، فکر مي کنم بايد بسيار سنجيده و دقيق بود. آخوندها همانطور که اذعان داشته ايد توانستند جنگ مسلحانه را به سازمان تحميل و مارا دست خالي، بدون آمادگي، کت بسته به زندانها انداخته و سينهً ديوارها قرار دهند. نخست بايد فکري به حال آن سيستم فکري کرد که سرش کلاه مي رود. ثانياً برخي از همسنگران مجاهد و مبارزمان هستند که تنها راه مبارزه را تا سرنگوني رژيم مبارزهً مسلحانه مي دانند. اين برداشت دگم و بد فرجام را بايد نقد کرد. سوم، حالا که در قدم اول سرما را کلاه گذاشته اند و نيروهاي اپوزيسيون را به جنگ ناخواسته کشاندند و نسل جوان و روشنفکر مملکت را از سر راه برداشتند، فايد فکري به حال نسل دوم و سوم کرد. حال آنکه بسياري از فعالان اپوزيسيون نه تنها بطور جدي به نقد گذشته نپرداخته بلکه بر همان افکار ناپخته سي سال قبل پاي مي فشرند.

جهان در مقابل خطر یهود سالاری بقلم کورش عرفاني
[21 Jul 2006]
بهتر بود آقاي عرفاني اين مقاله را به کنفرانس "جهان بدون صهيونيسم" در تهران مي فرستاد تا امت حزب الله و رئيس جمهور اسلامي از آن استفاده مي کرد. به نويسندهً اين مقاله پيشنهاد مي کنم هرگاه کشف الاسرار مي کند اول چک کند ببيند آنها که در جوامع پيش رفته تر، شايد بيش از يکي دوقرن پيش از او، در عمل به همان مشکل رسيده اند چه راه حلي در پيش گرفته و به چه دستاوردي رسيده اند. در غير اينصورت ايشان بايد بار ديگر زير علم هيتلر در دستان احمدي نژاد، در خاورميانه سينه زنند. واقعيتش اينست که سهم يهوديان در همهً عرصه هاي تمدن امروز بشر را هيچ کس نمي تواند انکار کند. بعد از افول دوران رشد فيلسوفانً مسلمانان که ابن رشد از آخرين آنها بود. يهوديان، بدلايل فراوان، نقش بسزايي در معرفي فلسفهً يونان به اروپا، برافروختن جنبش روشنگري و کلاً دستاوردهاي تمدن امروز بشر در همهً زمينه ها داشته اند. فلاسفهً يهودي الاصل نيز منحصر به يک قماش نبوده اند. ديگراني مانند مارکس، و اسپينوزا، هانا آرنت، اريک فروم، عيسا برلين، لئو استروس، تا نوام جامسکي و يا آلبرت انشتين نيز يهودي زاده اند. صرف يهودي، مسلمان و يا مسيحي بودن کسي ملاک نيست. مشکل يهوديان در اروپا، بعد از تأسيس دولت-ملت رخ نمود،چرا که با تأسيس دولت-ملت شهروندان هر مملکت بايد تابع قانون اساسي، دولت مرکزي و حافظ منافع ملي خود مي بودند. مطابق مفاد صلح وستفاليا، کليسا در هر کشور نيز بايد تابع دولت مرکزي مي شد. ولي يهوديان از اين قاعده رستند، و توانستند بصورت شبکه اي در سراسر اروپا عمل کرده و بر سرچشمه هاي توليدي هنري، علمي، صنعتي و بالطبع فرهنگي، سياسي و اقتصادي تسلط يابند. اروپاييها دو راه حل را براي مقابله با اين مشکل تجربه کردند. يکي راه حل "جهان بدون يهود" توسط هيتلر و ديگري راه حل انگليسي ها در "تشکيل دولت اسرائيل". بهرصورت اگر جريان نو محافظه کار در آمريکاي امروزه قدرتمند شده، پيش از هرکس مشکل آمريکاييهاست رفيق شفيق. از قديم گفته اند سنگ بزرگ علامت نزدن است. آخوندها هم بهمين دليل شعار ضد اسرائيلي سر ميدهند تا خود از زير ضرب پاسخگويي به مردم ايران خارج کنند و امثال جنابعالي را گمراه کنند. مشکل ايران ها هرگز يهود و يهوديان و حتا صهيونيزم جهاني نبوده است. در جهان سازمانهاي فاشيستي و نژاد پرست راست و چپ زيادي هست. يک ايراني دموکرات، آگاه و مسئول بهتر است کلاه خودش را دو دستي بچسبد، و گليم خودش را از منجلاب ارتجاع حاکم بيرون بکشد.
بزرگترين خيانتي که خميني چي ها به فلسطيني ها کردند اين بود که مسئلهً فلسطين را بجاي عطف به حقوق انساني آوارگان فلسطيني و مسئلهً زمين، به مسئلهً مذهبي (اسلامي –يهودي) تبديل کرده اند. که اميدوارم با خلع سلاح شبه نظامياني که رژيم بمنظور صدور انقلاب، اينجا و آنجا راه انداخته، فتنهً بنيادگرايي مذهبي از هر نوع آن در منطقه مهار گردد. براي اقاي عرفاني آرزوي سلامتي فکري بيشتر مي نمايم.

0 Comments:

Post a Comment

Subscribe to Post Comments [Atom]

<< Home