گذاربه دموکراسي در ايران

آرزوي گذار به دموکراسي در ايران، در حقيقت، انگيزهً اصلي نوشتن اين سطور مي باشد.

Thursday, May 18, 2006

کيک زرد ياً شيريني تشويقي اروپايي

در امر مبارزه با رژيم، بسيار مهم است که مرزها را بدرستي تشخيص داده و باصطلاح چپ و راست نزنيم. بعبارتي، ترسيم کردن مرز بندي صد در صدي قومي، مذهبي، و ايدئولوژيک، نه تنها غير دموکراتيک است بلکه حتا غير انساني است و به عواقب فلاکتباري مي انجامد. فجايع نسل کشي، قتل عام ها و کوره هاي آدم سوزي همه نتايج حاصل از مرزبندي هاي صد در صدي قومي، مذهبي و ايدئولوژيک در هر نقطهً اين کرهً خاکي و سراسر تاريخ، حتا در کشور خودمان ايران، بايد مايهً عبرت مدعيان مرزبندي صد در صدي باشد. بنابراين نا گفته پيداست که عليرغم مخالفت با رژيم مجاز نيستيم منافع ملي و مصالح عمومي مردم ايران را يکجا در ترازوي رژيم حاکم ريخته و آنگاه خود را مجاز از بکار گيري هر ابزاري عليه رژيم بدانيم. درخواست قطع حمايت هاي سياسي و اقتصادي غرب از رژيم حاکم البته تقاضاي برحق و قابل توجيهي است چرا که مي تواند رژيم را تحت فشار قرار داده و وادار کند تا به خواستهاي برحق مردم ايران براي تحقق آزادي و دموکراسي گردن نهد. ولي متقابلا، دفاع از دخالت نظامي خارجي، که منجر به ضايعات اي بسا غير قابل جبران و غير قابل پيش بيني جاني و مالي مي گردد، قابل دفاع نيست.

وانگهي، خواست مشترک جامعهً بين المللي، مبني بر جلوگيري از دستيابي رژيم به بمب اتم، با خواست جنبش آزادي خواهي و دموکراسي طلبي مردم ايران منطبق است. بنابراين بديهي است که تن دادن رژيم به پذيرش خواست جامعهً بين المللي، و بطور مشخص پذيرش شيريني تشويقي اروپا، که اي بسا ممکن است آخرين در نوع خود باشد، قابل استقبال کردن است. چرا که گردن نهادن به خواست جامعهً بين المللي، ضمن اينکه امکان حملهً نظامي را از بين مي برد، بستر کوتاه آمدن رژيم در ساير زمينه ها، و بطور مشخص تن دادن رژيم به خواست مردم ايران، براي تحقق آزادي و دموکراسي، بومي و نه وارداتي را، نيز هموارتر مي کند. متقابلاً چنين بنظر مي رسد که چنانچه رژيم کوتاه نيايد، اپوزيسيون آزاديخواه و دموکراسي طلب آن نيز همگام با جامعهً جهاني از اقدامات تنبيهي عليه رژيم حمايت خواهد کرد. بعبارت روشنتر، مواضع نيروهاي دموکراسي خواه تنها در کادر حفظ منافع ملي و مصالح عمومي مردم ايران مي تواند مشروعيت داشته و قابل توجيه باشد.

بعبارتي ديگر، از آنجا که اصلا فلسفهً وجودي اين رژيم با قواعد حاکم بر زندگي مدرن و دنياي امروز در تعارض جدي قراردارد، و مهمتر اينکه چون عمر مفيد آخوندها براي غرب و آمريکا بسر آمده است، تحقق در خواست هاي جامعهً بين المللي، از مطالبات آزاديخواهانه و دموکراسي طلبانهً مردم ايران جدايي نا پذيرند. براين سياق، صلح و ثبات منطقه اي و امنيت بين المللي از استقرار دموکراسي در ايران مي گذرد. شعار اولويت دادن صلح بر دموکراسي در داخل کشور، توسط اصلاح طلبان حکومتي، که از هر شعاري جز دغدغهً ادامهً حيات رژيم را در سر ندارند، نظريه اي بي پايه در داخل، و بي مايه در خارج است. صلح و دموکراسي در ايران از هم جدايي نا پذيرند و مناديان اصلي صلح همان کوشندگان واقعي راه آزادي و دموکراسيند.

0 Comments:

Post a Comment

Subscribe to Post Comments [Atom]

<< Home